دانلود مقالات 2018 با ترجمهدانلود مقالات وایلی Wiley با ترجمهسالمقالات انگلیسی تکنولوژی آموزشی با ترجمهمقالات انگلیسی علوم تربیتی با ترجمهناشر
مقاله انگلیسی کاوش اثرات آموزش در عملکرد و خودکارآمدی خلاق (2018 وایلی)
عنوان فارسی مقاله | کاوش اثرات آموزش خلاق در عملکرد خلاق و خودکارآمدی خلاق: شواهدی از یک مطالعه طولی |
عنوان انگلیسی مقاله | Exploring the Effects of Creativity Training on Creative Performance and Creative Self-Efficacy: Evidence from a Longitudinal Study |
نمونه مقاله انگلیسی | There is no doubt that creativity and innovation play an important role in fostering organizational performance, success, and growth (Anderson, Potocnik, & Zhou, 2014). In particular, the capability of generating and implementing ideas that are both novel and useful has become a decisive success factor for any organization (Anderson, De Dreu, & Nijstad, 2004). Taking the individualistic perspective, researchers have long investigated personal characteristics and contextual factors as the basis to enhance creativity in the workplace (Amabile, Conti, Coon, Lazenby, & Herron, 1996; Choi, 2004; Woodman, Sawyer, & Griffin, 1993). These insights led educational institutes as well as other organizations to develop different approaches for encouraging creativity (Scott, Leritz, & Mumford, 2004). Out of these, creativity training programs aiming at developing specific personal dispositions in order to increase participants’ creative problem-solving skills have been the preferred approach (Clapham & Schuster, 1992; Mansfield, Busse, & Krepelka, 1978). Despite researchers’ general agreement on the beneficial results of creativity trainings (Valgeirsdottir & Onarheim, 2017), three questions remain largely unanswered so far. First, to be considered successful, creativity trainings need to generate sustainable and long-lasting effects that should persist beyond the period of the actual training. However, most of the studies investigating creativity trainings are limited to pre- and post-training comparisons of creative performance (CP) with two measurement waves. Only few studies exist that investigate the consistency of creativity training effects so far, and the question whether creativity training effects are long-lasting has not yet been resolved. Second, the question arises whether all participants benefit from such trainings equally in terms of their CP, that is, a participant’s performance regarding a creative task. We assume that training effectiveness highly depends on certain personal (pre-) conditions or individual criteria. Research on learning curves has shown that while people develop a certain skill, returns on training diminish the more the skill is trained. This means that training effects are lower for individuals that are already quite saturated or experienced in a specific domain, and vice versa. Since it would be worth finding out whether the effects revealed in other training settings could also be discovered in the field of creativity, we propose to look at creativity training effects through the lens of such learning curves. Third, an increasing number of studies (e.g. Mathisen & Bronnick, 2009; Tang & Werner, 2017) have shown that creativity trainings may also be able to increase participants’ creative self-efficacy (CSE), that is, the valuation and confidence in one’s own creativity (Jaussi, Randel, & Dionne, 2007; Puente-Dıaz & Karwowski, 2017; Tierney & Farmer, 2002, 2011). Other studies, however, seem to contradict these results as they did not find evidence for this effect, and authors have, therefore, questioned whether creativity trainings really are a viable option to increase participants’ CSE (Starkey, McKay, Hunter, & Miller, 2017). In sum, studies regarding the underlying dynamics on how exactly creativity trainings affect participants’ CP and their CSE are still scarce. Since it is highly relevant to understand this complex relationship, there is an urgent need for studies focusing on this topic (Karwowski, 2011). |
نمونه ترجمه کامپیوتری | شکی نیست که خلاقیت و نوآوری نقش مهمی را در ارتقای عملکرد سازمانی، موفقیت و رشد اقتصادی ایفا می کنند (Anderson، Poto، cnick، & Zhou، 2014). به طور خاص، توانایی تولید و اجرای ایده هایی که هر دو رمان و مفید هستند، تبدیل به یک عامل موفقیت تعیین کننده برای هر سازمان شده اند (Anderson، De Dreu، & Nijstad، 2004). با در نظر گرفتن دیدگاه فردگرایانه، محققان به مدت طولانی ویژگی های شخصی و عوامل زمینه ای را به عنوان مبنایی برای ارتقاء خلاقیت در محیط کار (Amabile، Conti، Coon، Lazenby & Herron، 1996؛ Choi، 2004؛ Woodman، Sawyer & Griffin، 1993) بررسی کردند. . این بینش موسسات آموزشی و همچنین سازمان های دیگر را به منظور ایجاد رویکردهای مختلف برای تشویق خلاقیت (Scott، Leritz، & Mumford، 2004) به وجود آورد. از این تعداد، برنامه های آموزشی خلاقیت با هدف توسعه موقعیت های خاص شخصی به منظور افزایش مهارت های حل خلاقانه شرکت کنندگان، رویکرد ترجیحی بوده است (Clapham & Schuster، 1992؛ Mansfield، Busse & Krepelka، 1978). علیرغم توافق عمومی محققان در مورد نتایج سودمند آموزش های خلاقیت (Valgeirsdottir & Onarheim، 2017)، سه سؤال تاکنون تا حد زیادی پاسخ داده نشده است. اولا، موفقیت آمیز بودن، آموزش خلاقیت نیاز به ایجاد اثرات پایدار و طولانی مدت دارد که باید فراتر از دوره آموزش واقعی ادامه یابد. با این حال، اغلب مطالعات مربوط به آموزش خلاقیت محدود به مقایسه قبل و بعد از عمل خلاق (CP) با دو موج اندازه گیری محدود می شوند. تنها تعداد کمی از مطالعات وجود دارد که تا کنون اثربخشی آموزش خلاقیت را مورد بررسی قرار داده اند و سوال این است که آیا اثرات آموزش خلاقیت طولانی مدت است یا خیر. دوم، سوال مطرح می شود که آیا همه شرکت کنندگان از چنین آموزش هایی به همان اندازه از لحاظ CP خود بهره مند می شوند، یعنی عملکرد یک شرکت کننده در رابطه با یک کار خلاق. ما فرض می کنیم که اثربخشی آموزش بسیار وابسته به برخی از خصوصیات (قبل از) شرایط و یا معیارهای فردی است. تحقیقات در مورد منحنی یادگیری نشان داده است که در حالیکه افراد مهارت خاصی را به وجود می آورند، بازدهی در آموزش کاهش می یابد و مهارت بیشتری آموزش می دهد. این به این معنی است که اثرات آموزش برای افرادی که در حال حاضر کاملا اشباع یا تجربه در یک دامنه خاص هستند، پایین تر است، و بالعکس. از آنجا که ارزش تشخیص این که آیا اثرات موجود در تنظیمات دیگر آموزش نیز در زمینه خلاقیت کشف می شود یا خیر، پیشنهاد می کنیم اثرات آموزش خلاقیت را از طریق لنز چنین منحنی یادگیری بررسی کنیم. سوم، تعداد بیشتری از مطالعات (به عنوان مثال Mathisen & Bronnick، 2009؛ Tang & Werner، 2017) نشان داده است که آموزش خلاقیت همچنین می تواند توانایی افزایش کارآیی خلاقانه (CSE) شرکت کنندگان را افزایش دهد، یعنی ارزیابی و اعتماد به نفس در خلاقیت شخصی خود (Jaussi، Randel، & Dionne، 2007؛ Puente-Diz & Karwowski، 2017؛ Tierney & Farmer، 2002، 2011). با این وجود، سایر مطالعات به نظر می رسد با این نتایج مغایرت داشته باشند، زیرا شواهدی را برای این اثر پیدا نکردند و بنابراین نویسندگان سوال کردند که آیا آموزش های خلاقانه واقعا گزینه ای مناسب برای افزایش CSE شرکت کنندگان استکر (McKay، Hunter، Miller) 2017) به طور خلاصه، مطالعات مربوط به پویایی اساسی در این که چگونه دقیقا آموزش های خلاقیت بر CP ها و CSE های شرکت کننده تاثیر می گذارد هنوز کم است. از آنجایی که برای درک این رابطه پیچیده بسیار مهم است، نیازمندی فوری برای مطالعات در این زمینه وجود دارد (Karwowski، 2011).
توجه؛ (این ترجمه توسط نرم افزار انجام شده و ویرایش نشده است و احتمال وجود اشتباه در آن وجود دارد. در صورت ثبت سفارش، ترجمه توسط مترجمین مجرب انجام خواهد شد. برای مشاهده نمونه ترجمه های تخصصی و اخیر مترجمین جهت اطمینان از کیفیت ترجمه، اینجا کلیک نمایید.) |
سال انتشار | 2018 |
ناشر | وایلی |
مجله | مجله رفتار خلاقانه – The Journal of Creative Behavior |
کلمات کلیدی | آموزش خلاقیت، عملکرد خلاقانه، خودکارآمدی خلاق، CSE، مطالعه طولی |
کلمات کلیدی انگلیسی |
creativity training, creative performance, creative self-efficacy, CSE, longitudinal study |
صفحات مقاله انگلیسی | 13 |
مناسب برای رشته | علوم تربیتی |
مناسب برای گرایش | تکنولوژی آموزشی |
توضحیات | این مقاله انگلیسی جدید بوده و تا کنون ترجمه نشده است. جهت ثبت سفارش ترجمه از لینکهای زیر استفاده نمایید. |
دانلود مقاله انگلیسی | ○ دانلود رایگان مقاله انگلیسی با فرمت pdf (کلیک کنید) |
سفارش ترجمه فارسی | ○ سفارش انجام ترجمه و تایپ این مقاله (کلیک کنید) |
سایر مقالات این رشته | ○ مشاهده سایر مقالات رشته علوم تربیتی (کلیک کنید) |